آخرین اخبار گیم و سرگرمی
اطلاعات سايت

ورود به سايت

نام کاربري:
رمز عبور :
رمز عبور را فراموش کردم ؟

آمار مطالب
کل مطالب : 44
کل نظرات : 0

بازديد امروز : 22 نفر
بارديد ديروز : 6 نفر
بازديد هفته : 128 نفر
بازديد ماه : 282 نفر
بازديد سال : 943 نفر
بازديد کلي : 3,216 نفر

افراد آنلاين : 2
عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
مطالب محبوب
رزتمپ

بهترین انیمیشن های ۲۰۲۳

سگی ساده لوح اما دوست داشتنی به نام رجی که در خیابان های شهر توسط صاحب پست خود رها شده است، با یک بوستون تریر تندگو و بد دهن به نام داگ و باند ولگردش درگیر می شود. رگی و دوستان سگ جدیدش که مصمم به انتقام هستند، وارد یک ماجراجویی حماسی می شوند تا او را به خانه برسانند و داگ را مجبور به پرداخت هزینه عمل کثیفش کنند.

کارگردان: جاش گرینبام | ستارگان: جیمی فاکس، سوفیا ورگارا، ویل فرل، ایلا فیشر

تاریخ انتشار: ۱۸ آگوست ۲۰۲۳

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

[ چهارشنبه 27 اردیبهشت 1402 ] [ 16:51 ] [ mammad007 ]

ماجرای جفری دامر : قاتل بی رحم

جفری دامر دستکم ۱۷ مرد و پسربچه را بین سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۱ به قتل رساند. قتل‌های او بسیار هولناک بوده و شامل تجاوز با نهایت خشونت، همخوابگی با جنازه قربانیان، مثله کردن جنازه آن‌ها و مرده خواری همراه بود. دامر اولین جنایت خود را زمانی که تنها ۱۸ سال سن داشت مرتکب شد و استیون هیکس ۱۹ ساله را پس از سوار کردن در کنار جاده به قتل رساند. او هیکس را به خانه اش دعوت کرد و به گفته خودش، چون دوست نداشت این مرد جوان از خانه اش برود، او را به قتل رساند. در سپتامبر ۱۹۸۸، دامر به خاطر بدرفتاری جنسی با یک پسربچه ۱۳ ساله در میلواکی دستگیر شد و به خاطر آن ۱۰ ماه را در زندان گذراند. او توانست قاضی پرونده را متقاعد سازد که به روان درمانی نیاز دارد و بدین ترتیب به صورت مشروط آزاد شد.

مدت کوتاهی پس از آزادی، دامر قتل هایش را آغاز کرد که با دستگیری اش در سال ۱۹۹۱ پایان یافت. در ماه می ۱۹۹۱، یک پسر ۱۴ ساله لائوسی که اتفاقا برادر کوچکتر همان پسری بود که دامر سال‌ها پیش به خاطر آزار و اذیت او به زندان افتاده بود، در حالی که در خیابان برهنه راه می‌رفت پیدا شد

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

[ پنجشنبه 17 فروردین 1402 ] [ 16:01 ] [ mammad007 ]

آنر از هدفون‌های بی‌سیم ایربادز 3 پرو با قابلیت اندازه‌گیری دمای بدن رونمایی کرد

🔹کاربران ایربادز 3 پرو آنر می‌توانند با سه بار ضربه روی هدفون‌ها سیستم اندازه‌گیری دما آن را فعال کنند. هرچند در توضیحات این دستگاه آمده است که این فناوری هیچ اهداف پزشکی را دنبال نمی‌کند اما می‌تواند برای دمای غیرعادی بدن هشدار ثبت کند. اخبار تکنولوژی

🔹آنر علاوه بر سیستم نظارت بر دما، چند ویژگی دیگر هدفون‌های خود را نیز بیان کرد. از جمله ویژگی‌های اصلی ایربادز 3 پرو می‌توان به قابلیت حذف نویز فعال تطبیقی (ANC) اشاره کرد که بسته به محیط برای کاربر تنظیم می‌شود. این هدفون‌ها دارای درایور دینامیک 11 میلی متری با جزئیات صدا و بیس بهبود یافته هستند.  سایت تک کنترل

🔹در بخش باتری نیز ادعا شده پس از شارژ کامل 24 ساعت می‌توان از آن‌ها استفاده کرد و تنها با 5 دقیقه شارژ سریع می‌توان به اندازه دو ساعت موسیقی از آن‌ها پخش کرد.

💲قیمت 199 دلار

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

[ چهارشنبه 16 آذر 1401 ] [ 17:58 ] [ mammad007 ]

⭕️ به گزارش Deadline: دنباله فیلم Constantine با بازی کیانو ریوز ساخته خواهد شد اخبار گیم 

🔻به گزارش این رسانه ، کیانو ریوز برای نقش Constantine و فرانسیس لارنس برای کارگردانی بر میگردند و Akiva Goldsman نویسنده فیلمه و جی جی آبرامز و هانا مینگلا تهیه‌کنندگان فیلم هستند

اخبار بازی ها

اینجا

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

[ شنبه 26 شهریور 1401 ] [ 12:33 ] [ mammad007 ]

نقد فیلم Batman
خلاصه : در شب هالووین، شهردار گاتهام ، دان میچل جونیور توسط یک قاتل زنجیره‌ای که خود را ریدلر می‌نامد به قتل می‌رسد. بروس وین میلیاردر منزوی که به مدت دو سال در کسوت بتمن آتش به اختیار عمل کرده‌است، هم پای اداره پلیس شهر گاتهام (GCPD) به تحقیق می‌پردازد. ستوان جیمز گوردون پیغامی را که ریدلر برای بتمن گذاشته‌است کشف می‌کند، اما کمیسر پیت ساویج او را به خاطر اجازه دادن به یک فرد خودسر برای ورود به صحنه جرم سرزنش می‌کند و بتمن را مجبور به ترک آن‌جا می‌کند. کمی بعد، ریدلر ساویج را می‌کشد و پیام دیگری برای بتمن می‌گذارد.
برای دانلود فیلم و سریال جدید به سایت کنترل امجی مراجعه کنید.
شخصیت بتمن ، شخصیتیست که بیشترین اقتباس های سینمایی و تلویزیونی(به خصوص انیمیشنی ) را بین شخصیت های کمیک در چند دهه ی اخیر به تصویر کشیده شده (اقتباس های قابل توجه) ، یکی از بهترین اقتباس ها سریال انیمیشنی محصول سال ۱۹۹۲ به نام batman animated series که شخصیت بتمن و تمام دشمنان و متحدان وی را به خوبی و به بهترین شکل ممکن به تصویر کشید ، بتمن جدید ساخته ی مت ریوز هم با وفا داری به بتمن کمیک ساخته ای جذاب برای طرفداران دنیای کمیک به تصویر کشیده ، شخصیت بتمن ، جهان بتمن ، دشمنان و متحدان بتمن ، شخصیت بروس وین و حتی پدر و مادر فقید کاملا از جهان تاریک کمیک ها اقتباس شده ، آلفردی که قبلا برای سازمان جاسوسی کار میکرده، گوردون پررنگ و نقش‌دار، کت‌وومن با شخصیت عمیق نه صرفا داف دزد، بتمنی که درگیری‌های درونی داره و نمیخواد آدم بکشه. ریدلری که باهوش و ترسناکه .
مهمترین ویژگی که در کل فیلم به چشم میاید ریوز موفق به ساخت فیلمی شد که دارای موقعیت‌های داستانی مختلف و پرطرفدار است؛ به این شکل که اکثر اتفاقات و سکانس های پر طرفدار مخاطب امروزی در این فیلم به تصویر کشیده میشود.
تعقیب‌وگریز با بتموبیل، مبارزات تن به تن، استفاده از تجهیزات مختلف، مواجهه با تعداد زیادی از شخصیت‌های معروف کمیک‌ها و حتی پایان‌بندی متمرکز روی اشاره به دنباله‌های احتمالی. تک‌تک این موارد به شکلی در فیلم وجود دارند که مشخص است مت ریوز برای رسیدن به آن‌ها اهمیت بسیار زیادی قائل می‌شود. در نتیجه فارغ از آن که وجود این همه موقعیت داستانی تعریف‌شده در یک فیلم چه هزینه‌ای برای فیلم‌نامه‌ی آن دارد، The Batman توانست پر از لحظات مورد درخواست مخاطب‌های هدف اصلی خود باشد.
آخرین نقد فیلم و سریال های جهان را در کنترل امجی بخوانید.
تعقیب شدن پنگوئن توسط بتمن یکی از زیبا ترین سکانس های تعقیب و گریز چند سال اخیر است ، طی سکانس مورد بحث، نقش‌آفرینی کالین فارل در نقش شخصیت پنگوئن عالی است؛ انقدر عالی که بارها همان‌گونه که در مورد برخی از شخصیت‌های دیگر هم صدق می‌کند، او را جلوتر از فیلم‌نامه می‌بینیم. فارل در دل یک گریم سنگین توانایی جان بخشیدن به تک‌تک دیالوگ‌های آز را پیدا کرده است؛ به همین خاطر چه وقتی پشت فرمان ماشین فریاد می‌زند و چه زمانی‌که برای اولین‌بار با بتمن صحبت کرد، تصویری خاص از پنگوئن را در ذهن بیننده به ثبت می‌رساند.
جذابیت نبردهای فیزیکی در واقع‌گرایانه‌ بودن آن نهفته است.
به دقایق آغازین The Batman نگاه کنید. یکی از نکات کلیدی این بخش از اثر، مربوط‌به تاکید روی ترس خلافکارها از ونجنس است؛ تا این حد که ریوز عامدانه خلافکارهایی را نشان می‌دهد که بدون مواجهه‌ی مستقیم با بتمن، از حضور او در شهر می‌ترسند. حالا همین خط را دنبال کنید و به سراغ ادامه‌ی فیلم بروید تا رسما رها شدن این ایده‌ی داستانی را ببینید. کجای فیلم این استفاده‌ی بتمن از ترس به‌عنوان یکی از سلاح‌های خود به شکل جذاب مجددا مورد استفاده قرار می‌گیرد؟
در اولین سکانس مربوط‌به حضور بتمن سر صحنه‌ی جنایت، جزئیات بسیار زیادی در همین رابطه وجود دارند. فیلم در این بخش با تاکید روی رازآلود بودن همه‌چیز و نمایش معماها جلو می‌رود؛ به شکلی که کشف هویت قاتل و نحوه‌ی به قتل رسیدن شهردار باید برای شخصیت‌ها و تماشاگر کاملا سؤال‌برانگیز باشد. از طراحی صحنه تا نقش‌آفرینی‌های بدون مشکل بازیگرها هم سبب می‌شود که ریوز در این فضاسازی به موفقیت برسد. اما مخاطبی که همین چند دقیقه پیش سکانس قتل را دیده است، به شکل طبیعی نمی‌تواند با آن میزان از کنجکاوی مورد نظر فیلم‌ساز به این محیط بنگرد.
از نورپردازی مثال‌زدنی که در بخش‌های مختلف جلوه‌ی خاصی به فیلم می‌دهد تا فیلم‌برداری گرگ فریزر که در خلاقیت بصری کم نمی‌آورد. ترکیب این دو بارها جلوه‌های تماشایی را در فیلم به وجود می‌آورد و سبب می‌شود که طی بهترین سکانس‌ها، مت ریوز در خلق نسخه‌ی ویژه‌ی خود از گاتهام موفق باشد؛ یک گاتهام سیاه که با ترکیب جلوه‌ی یک شهر واقع‌گرایانه و تصویرسازی‌های اغراق‌آمیز کمیک‌ها به وجود آمد.
مت ریوز به ساخت یکی از این آثار و تمرکز روی یکی از ابعاد شخصیت راضی نشده است. او همه‌چیز را با هم می‌خواهد؛ تا اثری را ارائه بدهد که هم اکشن گره‌خورده به تعقیب‌وگریز با اتومبیل را دارد، هم شامل عشق‌بازی‌های مورد نظر مخاطب است، هم کمی سراغ نمایشگاه کارآگاه بودن کاراکتر می‌رود، هم باید طراحی واقع‌گرایانه‌ی بتموبیل جدید را به خوبی نشان بدهد و هم باید به دنباله‌ها اشاره کند. وقتی بسیاری از این اِلِمان‌های داستانی در یکدیگر ذوب نمی‌شوند، سکانسی از جنس گفت‌وگوی بتمن با پنگوئن پس از تصادف به وجود می‌آید.
مشکل اصلی فیلم هم در همین نکته نهفته است ، تعداد زیاد خرده داستان و شخصیت ها و عجله ی کارگردان (که می توانست در قسمت های بعدی داستان های بیشتری را روایت کند) برای بیان اتفاقات مختلف و به تصویر کشیدن سکانس هایی برای راضی کردن طیف مختلف مخاطبان به روایت فیلم ضربه میزند.
گل سرسبد مشکلات کل این چند دقیقه‌ی مورد اشاره نیز وقتی به چشم می‌آید که ریوز از بسته بودن دست‌وپای آز برای نمایش
حرکت پنگوئن‌وار او بهره می‌برد. موقع تماشای این حرکت سخت است که باور کنیم همین چند دقیقه‌ی قبل، بتمن آرام‌آرام در مقابل شعله‌های آتش به سمت پنگوئن آمد تا کارگردان فرصت نمایش جلوه‌ی پرابهت و جدی کاراکتر را داشته باشد.
بتمن چگونه وارد اداره‌ی پلیس می‌شود؟ به این شکل که با بی‌توجهی کامل به بمب، دقیقا با انفجار مواجه می‌شود؛ انفجاری که دادستان را می‌کشد و به طرز عجیبی حتی یک زخم ساده هم روی صورت بتمن ایجاد نمی‌کند. سپس هیچ‌کس در محل رخ دادن حادثه مشغول بررسی وضعیت صورت بتمن و هوشیاری او نشده است. حتی هیچ‌کس ماسک را برنداشته است تا اورژانس به بررسی کامل علائم حیاتی یا آسیب واردشده به پوست صورت او بپردازد. پلیس‌ها ظاهرا وی را مثل کادوی بازنشده به اداره‌ی پلیس انتقال می‌دهند.
تازه وقتی چند دقیقه از انفجار گذشته است، آن‌ها با یک چراغ قوه به بررسی شرایط او می‌پردازند و دقیقا در لحظه‌ای که ممکن است ماسک برداشته شود، ونجنس به هوش می‌آید. علت شکل‌گیری این سناریو داستانی غیر قابل باور را می‌دانیم. چون فیلم‌ساز می‌خواست فرار دراماتیک از اداره‌ی پلیس و استفاده‌ی او از تجهیزات مختلف جذاب برای طرفدارها را به تصویر بکشد. بتمن باید خود را از وسط سالن بالا بکشاند و سپس بر فراز گاتهام پرواز کند. پس لابد مهم نیست که چه‌طور اصلا سر از این موقعیت درمی‌آورد.
آخرین اخبار سینما را در کنترل امجی مطالعه کنید

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

[ سه شنبه 22 شهریور 1401 ] [ 14:38 ] [ mammad007 ]

داستان بازی Dying Light در شهری به نام «هارن» اتفاق می افتد. یک ویروس خطرناک در این شهر شیوع پیدا می کند و باعث می شود که بیشتر مردم شهر به موجودات وحشی شبیه زامبی ها تبدیل شوند. در پی این اتفاق نیروهای دولتی، شهر را قرنطینه می کنند. یک سازمان امدادرسان جهانی به نام «GRE» به بازماندگانی که در هارن گرفتار شده اند، بسته های غذا و دارو را از طریق هوا می فرستد. GRE فردی به نام «کایل کرین» را استخدام می کند تا با نفوذ به هارن، یک فایل دزدیده شده را به این سازمان بازگرداند.
آخرین اخبار گیم را در سایت کنترل امجی دنبال کنید.

این فایل توسط «کدیر سلیمان» دزدیده شده و او تهدید کرده که اگر اتفاقی برایش بیفتد، فایل را به طور عمومی منتشر می کند. کرین وارد هارن می شود اما در همان ابتدا با هجوم زامبی ها مواجه می گردد. فردی به نام «جید آلدیمایر» به کرین کمک می کند تا از شر زامبی ها خلاص شود و سپس او را با خود به برج پناهگاه می برد. برج مکانی است که بازماندگان هارن در آنجا جمع شده اند و از آنها در برابر حمله زامبی ها و سایر خطرات محافظت می شود. کرین سپس با «رحیم آلدیمایر»، برادر جید آشنا می شود. رحیم به کرین حرکات پارکور را آموزش می دهد و او را به نزد «اسپایک» می فرستد تا اولین مأموریتش را به عنوان یکی از ساکنین برج به انجام برساند .
کرین در ادامه متوجه می شود که ساکنین برج توسط گروهی به نام «راهزنان» مورد آزار قرار می گیرند. این گروه که توسط «ریس» رهبری می شود، بسته های امدادی که توسط سازمان GRE به هارن فرستاده می شوند را می دزدد. کرین به دستور GRE و بر خلاف میلش مأموریت های مختلفی را برای ریس انجام می دهد. کرین متوجه می شود که ریس همان سلیمان است، اما نمی تواند به فایل دسترسی پیدا کند. او همچنین وقتی متوجه می شود که GRE کمک هایش به بازماندگان را قطع کرده و دیگر برای آنها غذا و دارو نمی فرستد، ارتباطش را با این سازمان قطع می کند.
 
در حین انجام یک ماموریت، رحیم به کرین می گوید که او و «عُمَر» می خواهند در یک منطقه آلوده شده، بمب گذاری کنند. کرین با این موضوع مخالفت می کند و این مسئله باعث درگیری میان آنها می شود. پس از دست به یقه شدن، رحیم فرار می کند و کرین او را تعقیب می نماید. پس از اینکه کرین به رحیم می رسد متوجه می شود که عُمَر مرده و رحیم نیز زخمی شده است.

آخرین و کامل ترین سیستم مورد نیاز بازی ها را در کنترل امجی مشاهده کنید.
 او سپس تصمیم می گیرد که نقشه رحیم را عملی کند و منطقه را از وجود آلوده شده ها پاکسازی نماید. وقتی کرین برمی گردد، مشاهده می کند که رحیم نیز آلوده شده و در حال تبدیل شدن به زامبی است. در نتیجه چاره ای جز کشتن او نمی بیند. در همین حال یک دانشمند به نام «دکتر عمران» که برای ساخت یک دارو به منظور مقابله با ویروس تلاش می کند، توسط ریس دزدیده می شود. کرین نیز که برای نجات دکتر عمران اقدام می کند، توسط ریس دستگیر می شود. ریس افشا می کند فایلی که دزدیده است حاوی اطلاعاتی است که ثابت می کند GRE به دنبال استفاده از ویروس برای ساخت سلاح است.

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

[ سه شنبه 22 شهریور 1401 ] [ 14:35 ] [ mammad007 ]

داستان بازی GTA V
داستان چند لایه و تعداد شخصیت‌های بازی باعث شده با قصه‌ای غنی و پیچیده رو به رو شویم و شایسته است که به نکات مهم و کلیدی آن آگاه باشیم. سه کاراکتر بازی هر کدام داستان زندگی خود را دارند و تلاقی آن‌ها با هم، داستانی بس v گسترده‌تر ایجاد می‌کند. راک‌استار به استاد قصه‌گویی چند لایه شناخته می‌شود و در   GTA V هم آن‌ها تمام تلاش خود برای روایت قصه‌ای جذاب و دنبال‌کننده کرده‌.
«ترور فیلیپس»، «مایکل تاونلی» و «برد اسنایدر» در دفتر اداره‌ای هستند که قصد سرقت از آن را دارند. کارمندان را بر زمین نشانده‌اند و مایکل به آن‌ها قول می‌دهد که اگر همکاری کنند، کسی آسیب نخواهد دید. آن‌ها پول‌ها برمی‌دارند و درست هنگام ترک کردن محل، با مأمور امنیتی‌ای مواجه می‌شوند که اصلاً انتظارش را نداشتند. او مایکل را از پشت گرفته و اسلحه‌اش را به سمتش نشانه می‌رود. ترور تعلل نمی‌کند و با یک هدشات، کار او را می‌سازند. مایکل اما اشاره می‌کند که نیازی به کشتن او نبود.
بعد از خارج شدن از ساختمان با پلیس‌های محلی «لودِندورف» درگیر می‌شوند و آن قدر پیشروی می‌کنند تا به ماشین فرارشان که کمی دورتر منتظرشان است برسند. در حین تعقیب و گریز، راننده‌ی گمنام کشته می‌شود و مایکل جای او را می‌گیرد. مایکل یک ماشین پلیس را واژگون می‌کند و از راهی فرعی به مسیرشان ادامه می‌دهند، جایی که از ریل قطار می‌گذرد. زمان‌بندی مایکل نتیجه نمی‌دهد و قطار برخود نسبتاً سنگینی با آن‌ها می‌کند. آن‌ها کنار مزرعه‌ای، از لاشه‌ی ماشین پیاده می‌شوند تا بنا به توصیه‌ی ترور، با پای پیاده به سمت هلیکوپتر بروند. مایکل مخالف است و اصرار به اجرای برنامه‌ی از پیش تعیین شده‌شان دارند.
در حین این بحث و جدل، یک اسنایپر از دوردست‌ها شلیکی دقیقی می‌کند و برد را از پا درمی‌آورد. مایکل به سمت او می‌شتابد ولی خودش هم مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد. او به ترور می‌گوید فرار کند اما ترور مرد تسلیم شدن نیست. او در مقابل مایکل و برد، به سمت پلیس‌ها آتش می‌گشاید و آن‌ها را عقب می‌راند. او که زنی را گروگان گرفته، همچنان به دنبال هلیکوپتر می‌گردد. نهایتاً دو دوستش را تنها می‌گذارد و در میان مزرعه‌ی مه گرفته، پا به فرار می‌گذارد.
کامل ترین داستان بازی ها را در کنترل امجی مطالعه کنید.
بعد از اتفاقات لودندورف، صحنه‌ی مراسم ختم مایکل تاونلی را شاهد هستیم، جایی که خود کمی دورتر به نظاره‌اش ایستاده است و بدن برد اسنایدر به جای او زیر خاک می‌رود.
۹ سال از این وقایا می‌گذرد و مایکل به «لس سانتوس» نقل مکان و زندگی جدیدی را آغاز کرده است. او با مأمور FIB، «دِیو نورتون»، قراری گذاشت که دیگر سمت خلاف نرود و در عوض در پیدا کردن ترور به او کمک کند. ترور هم به منطقه‌ی «Sandy Shores» رفته، البته چندان از آغاز زندگی جدید برای او مطمئن نیستیم. جالب است بدانید داستان GTA V، پنج سال پس از وقایع GTA IV و دو بسته‌ی الحاقی که برای آن‌ها عرضه شد اتفاق می‌افتد.
اما مایکل و ترور را برای لحطاتی فراموش کنید، کاراکتری که در زمان حال بازی را با آن آغاز می‌کنیم «فرنکلین کلینتون» نام دارد. او سیاه‌پوستی اهل جنوب لس سانتوس است که به همراه دوستش، «لامار دِیویس»، در یک نمایشگاه ماشین کار می‌کند. او دستی هم در کارهای خلاف دارد و بدش نمی‌آید که سطح کارهای غیرقانونی خود بالاتر از سطح درگیری‌های گروهی منطقه‌ای بالاتر ببرد. فرنکلین با خاله‌اش در منطقه‌ی Strawberry زندگی می‌کند و سگی به نام Chop هم همیشه همراهش است.
مایکل و فرنکلین به شیوه‌ای کاملاً منحصر به فرد با هم آشنا می‌شوند. «جیمی»، پسر مایکل از نمایشگاه محل کار فرنکلین اتومبیلی خریده اما هزینه‌ی آن را به طور کامل پرداخت نکرده است. رئیس نمایشگاه، فرنکلین را سراغ جیمی می‌فرستد تا ماشین را پس بگیرد. هنگامی که فرنکلین سوار بر ماشین به محل کار خود باز می‌گردد، متوجه می‌شود شخصی اسلحه‌ای به سمتش نشانه رفته است. مایکل به او می‌گوید ماشین را به شیشه‌های نمایشگاه بکوبد. به خاطر تمام این اتفاقات و همکاری لامار با فرنکلین، هر دو از کارشان اخراج می‌شوند. مایکل از کاری که کرده پشیمان شده و سعی می‌کند با فرنکلین صبحت کند. آن‌ها درباره‌ی کارهای مجرمانه‌شان در گذشته و حال صحبت می‌کنند و اینجا اولین جرقه‌های همکاری در آینده زده می‌شود.
آخریین سیستم مورد نیاز بازی ها را در کنترل امجی دنبال کنید.
 
زندگی شخصی مایکل بسیار متزلزل است و خانه‌ی آن‌ها معمولاً رنگ آرامش را به خود نمی‌بیند. جیمی پسری بیکار و بددهن است که مصرف مواد مخدر از سرگرمی‌هایش است. «تِریسی»، دختر مایکل هم با مشکلات اخلاقی خود باعث آزردن پدر و مادرش می‌شود. البته هیچ بعید نیست که این موارد اخلاقی را از مادرش به ارث برده باشد، چرا که «آماندا»، همسر مایکل، با مربی تنیس خود به مایکل خیانت می‌کند و باعث مشکلات بسیار بزرگی می‌شود.

مایکل مربی را تا خانه‌اش دنبال می‌کند، و فرنکلین هم که دنبال کار می‌گردد پیشنهاد مایکل را می‌پذیرد تا با هم درسی به این مربی بدهند. وقتی به خانه‌ی ویلایی او می‌رسند، فکری به سر مایکل می‌زند. خانه در منطقه‌ای تقریباً کوهستانی بنا شده و با پایه‌ای بر روی سطح پایینی محکم شده است. مایکل به پایه‌ی خانه‌ی مربی طنابی وصل می‌کند و به کمک ماشینش، پایه را از جا در می‌آورد. خانه به طول کامل فرو می‌ریزد و مایکل و فرنکلین خوشحال از انتقامشان، به سمت خانه بازمی گردند. اما مشخص می‌شود که صاحب خانه، فرد دیگری به نام «مارتین مادرازو» است و مربی تنیس فقط آنجا اقامت داشته. او طبیعتاً پول خانه‌اش را می‌خواهد و مایکل هم چاره‌ای ندارد جز اینکه یادی از خاطرات ۹ سال پیش خود بکند: سرقت. و این دفعه سرقت از یک مغازه‌ی جواهر فروشی.
مایکل با کمک دوست قدیمی خود «لِستر کِرست» که مغز متفکر آن‌ها در سال‌های دور بوده، گروهی برای عملیات سرقت جمع می‌کند و نقشه می‌ریزد. او به همراه فرانکلین و چند نفری که برای اینکار استخدام کرده سرقت را با موفقیت به انجام می‌رساند و پول لازم را برای مادرازو تهیه می‌کند. خبر این سرقت در سراسر ایالت می‌پیچد و کیلومترها دورتر از محل زندگی فرنکلین و مایکل، ترور هم از آن آگاه می‌شود. او که در شمال لس سانتوس و در «Blaine County» زندگی می‌کند، مشغول گسترش کارهای خلاف خود است. نابود کردن گروه موتورسواران The Lost و به آتش کشیدن خانه‌ی برادران «اونیل» که از رقبای او به شمار می‌رفتند، از جمله کارهای ترور در بلین کاونتی بود.
ترور با توجه به نشانه‌هایی که در اخبار می‌بیند، حدس می‌زند که این سرقت کار دوست و همکار قدیمی‌اش، مایکل باشد. او یکی از رفقایش به نام «وِید هِبرت» را به جنوب لس سانتوس می‌فرستد تا اثری از مایکل پیدا کند.
آخرین اخبار گیم را در کنترل امجی دنبال کنید.

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

[ سه شنبه 22 شهریور 1401 ] [ 14:33 ] [ mammad007 ]

شخصیت‌پردازی و بازیگری: فیلم‌نامه به‌دلیل ریتم آرامی که دارد توانسته به‌ بهترین شکل به کاراکتر ها بپردازد. ویو ( با بازی گبی هافمن) زنی ست که نهایت تلاش خود را برای مدیریت وضعیت پیچیده خانواده‌اش می‌کند اما خیلی هم موفق نیست. جسی ( با بازی وودی نورمن ) کودکی که مادرش نتوانسته با او به‌خوبی برخورد کند و نیز دلتنگ پدرش است. و درنهایت جانی (با بازی واکین فینیکس) خبرنگار تنهایی که با کودکان مصاحبه میکند و قرار است خیلی اتفاقی برای مدتی فرزند داشتن را تجربه کند.
همه‌ی شخصیت ها بسیار عمیق و ملموس هستند و بازی ها مخصوصا واکین فینیکس عالی و بی‌نقص انجام شده‌اند. مصاحبه‌ها هم جنبه‌ مستندگونه به فیلم داده‌اند و در واقعی‌تر جلوه دادن آن بسیار موثر عمل کردند.

نقد فیلم Sweeney Todd
بیشتر بخوانید
نقد فیلم C'mon C'mon 2021

فیلم میگوید که تربیت و نگهداری از یک کودک چقدر دشوار و درعین حال شیرین است. در مصاحبه‌ها میبینیم که کودکان به آینده امیدوار هستند و این شاید نوعی درخواست از بزرگسال هاست.
این فیلم به دلیل جو کودکانه‌ای که دارد بسیار ساده است و وارد مسائل سنگین فلسفی نمی‌شود. فقط می‌گوید : “احساساتت را ابراز کن و به احساسات دیگران اهمیت بده “

دیدن C’mon C’mon قطعا تجربه‌ای دلنشین برایتان خواهد بود و منجر به لبخند زدنتان میشود ؛ اما اگر دنبال فیلمی هیجان انگیز با معماهای پیچیده و سکانس های اکشن هستید ، C’mon C’mon آن فیلم نیست

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

[ دوشنبه 07 شهریور 1401 ] [ 1:43 ] [ mammad007 ]

نبرد آزانول بیزار از نبرهای دوران سوم سرزمین میانه

“تراین” پسر ترور با شنیدن این خبر هفت شبانه روز نیاسود و از آنجا که به غرورش برخورده بود با یارانش سه سال را صرف تهیهء نیرو و تسلیحات جنگی کرد تا به نبرد اورک‌ها برود و از آنها تقاص بستاند. علاوه بر خاندان ریش بلندها سایر هفت خاندان دورفی به احترام و یاد ترور با او متحد شدند و در نبرد شرکت کردند.
در سال ۲۷۹۳ دورف‌ها با اورک‌های گونداباد در آویختند و آنها را شکست دادند. باقی ماندهء اورک‌های آن نبرد به کوهستان سفید در روهان گریختند.
سال ۲۷۹۹ اوج نبرد دورف‌ها و اورک‌ها بود که در دره‌های دروازهء شرقی موریا که “آزانول بیزار” نام داشت اتفاق افتاد و به همین نام نیز معروف شد.
لشکر دورف‌های تپه‌های آهن به کمک هم‌نژادانشان آمدند و نیروی دورف‌ها را تقویت کردند. تراین و پسرانش و همچنین “بالین” و “گلوین” از فرماندهان دورف‌ها و آزوگ و پسرش “بولگ” از فرماندهان اورک‌ها بودند. “داین پا آهنی” آزوگ را شکست داده و او را نابود کرد و ثورین رشادت بسیاری از خود نشان داد و به خاطر استفاده از تکه‌ای چوب بلوط به عنوان سپر، به “سپربلوط” معروف شد.
نبرد با پیروزی دورف‌ها پایان یافت اما آنرا کم ثمر دانستند، زیرا نمی‌توانستند به خاطر بالروگ وارد موریا شوند و کشته‌هایی بسیار به تعداد بیش از ۲٠٠٠نفر داده بودند که پدر داین و برادر ثورین جزو آنها بودند. خود ثورین جراحات زیادی برداشته بود و پدرش تراین نیز از یک چشم نابینا شده بود.
این نبرد آغازی برای نبرد پنج سپاه بود که در سال‌های بعدی اتفاق افتاد و به شکست اورک‌ها و کم شدن جمعیتشان و سپس باز بودن راه حامل حلقه در آریادور و پیروزی در نبرد حلقه منجر شد.

معرفی گابلین های سرزمین میانه
بیشتر بخوانید
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

[ دوشنبه 07 شهریور 1401 ] [ 1:43 ] [ mammad007 ]

ایوور و سیگورد موفق شدند تا بسیم را در کامپیوتر معبد گرفتار کنند. سیگورد با پی بردن به حماقت اقدامات خودش، از رهبری قبیله ریون کناره گرفت تا ایوور این قبیله را هدایت کند. در انتهای داستان بازی، سیگورد بر اساس انتخاب‌هایی که ایوور در سراسر بازی داشته، تصمیم خواهد گرفت که در نروژ باقی بماند یا به همراه ایوور به انگلستان بازگردد.

 

در زمان حال، لیلا حسن، شون هیستینگز، و ربکا کرین در آمریکای شمالی اقدام به نبش قبر جسد ایوور کردند تا جوابی برای تقویت شدن مرموز میدان مغناطیسی زمین پیدا کنند، اتفاقی که باعث مختل شدن ارتباطات ماهواره‌ای جهانی شده بود. آن‌ها با مشاهده خاطرات ایوور قادر به شناسایی منشا این مشکل در یک معبد ایسو شدند، معبدی که در آن، بسیم توسط ایوور شکست خورده بود. لیلا به این معبد سفر کرد و در آنجا مجبور شد از عصای هرمس برای محافظت از خود در برابر تشعشات مرگبار این معبد استفاده کند.

 او در داخل معبد به کامپیوتر موجود در آنجا متصل شد و سپس با بسیم روبرو شد، کسی که برای هزاران سال در این کامپیوتر به دام افتاده بود. بسیم به او نشان داد که چطور میدان مغناطیسی را تنظیم کند، اما سپس با ربودن عصای هرمس از این معبد فرار کرد. لیلا که حالا در معبد گرفتار شده بود توسط یک Reader (که گویا همان دزموند مایلز است) فرا خوانده شد.

 لیلا با او توافق کرد تا در یافتن راهی برای جلوگیری از انقراض اجتناب‌ناپذیر بشریت همکاری کند. در همین زمان، بسیم به دیدار «شون» و «ربکا» رفت و از آن‌ها خواست تا یک ملاقات را با ویلیام مایلز داشته باشد. وقتی شون و ربکا برای آوردن ویلیام محل را ترک کردند، بسیم وارد آنیموس شد تا از تمام اسرار ایوور مطلع شود و بفهمد که سرنوشت فرزندان خودش چه شده است.

برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

[ دوشنبه 07 شهریور 1401 ] [ 1:41 ] [ mammad007 ]
صفحات
تعداد صفحات : 5
آرشيو مطالب